شاید ما نام شهر خلاق را شنیده باشیم. یا حتی خودمان آن را در طول زندگی خود بارها بکار برده باشیم.به عنوان مثال به شهری سفر کرده باشید و به محض روبرو شدن با دیدنیها یا شهرسازی و یا حتی سوغات آنجا، با خود بگویید؛ عجب شهر خلاقی!
از آنجایی که این ایده در مهندسی شهری، برای بهبود شهرها بکار گرفته میشود، بنابراین تاکید روی آن برای هر شهری، به نتایج فوقالعاده مثبتی خواهد انجامید. اما اجازه دهید جهت آشنایی بیشتر با این ایده ناب، کمی بیشتر به جوانب آن بپردازیم.
تعریف شهر خلاق
جهت تعریف شهر خلاق باید چند نکته را در نظر بگیریم.
در همه شهرها پتانسیلهایی وجود دارد که میتوانند مانند درختی رشد کنند. اینکه درباره چه شهری صحبت میکنیم، مهم نیست. در واقع باید به ذات درونی هر شهر، جنبههای اجتماعی و فرهنگی آن و در شکلی کاملتر هر پدیدهای که در شکلگیری ساختار و مبنای آن شهر نقش دارند، توجهای ویژه داشت.
برای روشنشدن بیشتر مطلب، نمونههایی قابل لمس را مثال میزنیم که مسلما همه شما با آن برخورد کردهاید.
همه ما وقتی از اصفهان حرف میزنیم، نمیتوانیم از بناهای قدیمی دوره صفوی و صنایع دستی خاص آن دوره صحبتی به میان نیاوریم.
شیراز را با شعر و ادبیات آن میشناسیم. کمتر کسی در دنیا وجود دارد که حافظ را نشناسد و یا تصویر مقبره او را ندیده باشد.
گیلان و مخصوصا شهر رشت، با غذاهای متنوعی که در هر خانهای پیدا میشود و اگر کسی به یکی از این خانهها برود، به حتم سراغ این غذاها را خواهد گرفت.
اینها صرفا نمونههایی وطنی هستند و همانطور که خودتان میدانید در دنیا، شهرهای زیادی وجود دارند که به این شکل با نماد و المانهای خاصی، شناختهشده هستند.
بر چه مبنایی شهری را، شهر خلاق بدانیم؟
جهت تعیین اصولی که برای شاخصنمودن شهر خلاق قرار داده شده، باید روی یک موضوع تاکید بیشتری داشته باشیم. اینکه چرا چنین نامی برای موضوعی واقع در حیطهی مهندسی، بکار گرفته شده؟ در جواب باید گفت: شهر خلاق با همه صنایع و رشتهها، ارتباط تنگاتنگ در حداقل شکل ممکن خود دارد.
فلسفه نامگذاری آن، بیشتر اثری انگیزشی دارد. به بیانی، اعتقاد بر این است که همه در هر جایی که هستند، با توجه به استعداد فردی خود، تشویق شوند محیطی که در آن زندگی میکنند را بیشتر به دیگران بشناسانند. در نتیجه آن، همه این فرصت را خواهند داشت که از خلاقیت خود برای خلق پدیدهای استفاده کنند.
برای این هدف، خیلی از مسائل در نظر گرفته میشود و مهمترین آن، پتانسیل فرهنگی محیط موردنظر است. این استعداد محیطی به سطحی خواهد رسید که افراد مختلفی از سرتاسر دنیا را جذب سفر به آنجا خواهد کرد. در اطراف این شکوفایی، لایههای دیگری از پیشرفت در صنایع دیگر نیز به وجود خواهد آمد و در نتیجه، این سود و منفعت به ارتقای کلی شهر کمک شایانی خواهد کرد.
به این صورت، هر کسی که وارد آن شهر شود، بدون حتی کوچکترین اطلاعی از نظریه شهر خلاق، این نام را بر زبان خواهد آورد یا حداقل به آن خواهد اندیشید.
برای بوجود آوردن شهری خلاق به چه ابزاری نیاز داریم؟
شاید تصور شود که ایده شهر خلاق و مشارکت در آن، تنها مختص هنرمندانی است که بخاطر پتانسیل خلاقانه خود، میتوانند ایفاگر نقش باشند. در صورتی که باید گفت، این ایده برای همه افراد با هر رتبه و سطح اجتماعی، فضایی مهیا میکند تا ایدهها، نقشهها و استعدادهای خود را به عرصه ظهور برسانند. در واقع، این فرهنگ خلاقیت در جامعه است که میتواند با نهادینهکردن تصور خلاقیت در میان عموم و یا سازمانهای خصوصی و با در نظرگرفتن راهحلهای بالقوه و منبعی از امکانات، مشکلات شهری را برطرف کند.
شهر خلاق با شناسایی و جذب چنین افراد و سازمانهایی، میتواند پررنگ شود. همچنین با بررسی زیربنای خود، در به جریان انداختن این خلاقیتها، کمک کند. این زیربنا چه از لحاظ سختافزاری مانند جاده و ساختمان و چه نرمافزاری مانند ایدهها و نقشههای ناب، مهمترین بخش شهر خلاق است.
نقش منابع فرهنگی در پدیدآمدن شهری که روش خلاقانه را انتخاب میکند
شالوده اصلی شهر خلاق، مردم هستند. در بوجودآمدن و یا ماندگاری اثری، باید نقش انسان و نشانههایی که او از خود به جا میگذارد را، جستجو کنیم. در این صورت است که مکانهای تاریخی شهر هم به صورت یک نماد کلی از شهر ظاهر میشود. چه کسی میتواند معماری یک شهر را جدا از فرهنگ عمومی مردم آن شهر بداند؟
اما اینها کافی نیستند. منابع فرهنگی را در مراسمها، جشنها و یا داستانها و متلهای مردم میتوان یافت.
غذا، گویش، پوشش و فعالیتها و سرگرمیهای مردم یک شهر، همه جزو منابع فرهنگی آن محسوب میشوند که بازگوکننده خصوصیتهای بارز یک شهر باشند.
تاریخچه نظریه
گروهی در سال 1977، با تمرکز بر فرهنگ و طراحی به عنوان منابعی برای زندگی، کارشان را شروع کردند. این گروه،”پارتنرز” نام داشتند. آنها طرحی را در راستای مستندسازی ارزشهای اقتصادی، تسهیلات فرهنگی و طراحی آن، آغاز کردند.
برنامه اقتصادهای تسهیلاتی، به شناسایی چگونگی رفاه فرهنگی و کیفیت زندگی در جامعه و ارتباط آن با ارتقای اقتصادی و کارآفرینی، میپرداخت. این طرح باعث شد تا مطالعات زیادی در این زمینه انجام گیرد. این بررسی عموما به موضوعات اقتصادی میپرداخت.
در سال 1970، یونسکو برای شناسایی صنایع فرهنگی شهرها، دست بهکار شد. این تحقیق براین استوار بود که شهرها با ارتقای ارزشهای فرهنگی و همچنین صادرات و بوجودآوردن شغلهای جدید، به رشد کلی اقتصاد جهانی کمک خواهند کرد.
اما اولین اشارهای که به شهر خلاق شد، در سمیناری بود که توسط انجمنی استرالیایی، وزارت برنامهریزی و محیطی و وزارت هنر ملبورن، در سال 1988 ترتیب داده شده بود. عمده ایده در آنجا بر ارتباط هنر و فرهنگ در ارتقای شهر، متمرکز بود.
شخصی به نام “دیوید ینکن” با تکیه بر اهمیت بالای بهرهوری شهرها، بر نیاز به فضایی بیشتر و بازتر جهت این امر، تاکید فراوان داشت. به گفته او: شهر باید بتواند از نظر احساسی، راضیکننده باشد و انگیزه خلاقیت را در میان شهروندانش افزایش دهد.