صنایع خلاق و انواع مختلف آن

صنایع خلاق چیست؟

حوزه صنایع خلاق , به مجموعه‌ای از صنایع گفته می‌شود که در ارتباط مستقیم با صنایع فرهنگی یا دیجیتالی و یا صنایعی که درون بخش صنایع اقتصادی قرار می‌گیرند, باشند. اخیرا در آمریکای لاتین از این گونه اقتصاد با نام ” اقتصاد نارنجی” نام برده می‌شود.

مطالعه ریشه‌ای این عنوان, شاید کمی گیج‌کننده و دشوار باشد. اگر بخواهیم به شکل وسیعی آن را شرح دهیم, باید بگوییم که صنایع خلاق به دسته‌ای از فعالیتهای اقتصادی اشاره دارد که با تولید و تجارت خلاقیت, ایده‌ها, دانش و اطلاعات, سروکار داشته باشد.

تعریف صنایع خلاق به اختصار

بدین ترتیب به بیانی مختصر, صنایع خلاق کار را با خلاقیتی که درون خود دارد, شرح می‌دهد.

طراحی, موزیک, نشر کتاب, معماری, فیلم و ویدیو, هنر دستی, هنر بصری, مد, تلویزیون و رادیو, تبلیغات, ادبیات, بازی‌های کامپیوتری و هنر اجرا, نمونه‌هایی از چنین اقداماتی می‌باشند. این زیرمجموعه, معمولا شامل سی بخش است.

به عبارتی دیگر, طبق تعریفی که دپارتمان دولتی فرهنگ, رسانه و ورزش بریتانیا اراائه داده, صنایع خلاق در تعریفی دقیق‌تر عبارت است از:

صنعت‌هایی که ریشه در استعداد, مهارت و خلاقیت فردی داشته باشند. سپس این عنصرها از طریق تولید و با بکارگیری هوش, به شغل و ثروتی بالقوه تبدیل می‌شود.

ارتباط صنایعی که خلاقانه انجام ‌می‌شود با صنایع فرهنگی چیست؟

اصطلاح صنایع فرهنگی, همچنین توسط آژانس‌هایی که با خلاقیت موجود در صنایع در ارتباط هستند, پیوند می‌خورد. در واقع, خود این اصطلاح و تعریف آن, در بخشی کوچکتر از صنایع خلاق, قرار می‌گیرد.

سازمان یونسکو, صنایع فرهنگی را ترکیبی از خلاقیت, تولید و تجارت محتوای فرهنگی و غیرقابل لمس می‌داند. این محتواها معمولا بر پایه قانون کپی رایت می‌باشند و می‌توانند به شکل ابزار یا خدمات ارائه شوند.

بخش‌های اقتصادی نیز برای رونق‌ روزافزون تجارت خود, از خلاقیت انسان در بهترین شکل خودش استفاده می‌کنند, چرا که نیروی انسانی و استعداد نهفته در انسانها می‌تواند به کمک دانش بیاید. این موضوع در قرن بیست و یکم, اهمیت بیشتری پیدا کرده, زیرا بر پایه همین خلاقیت است که دانش تازه‌ای شکل می‌گیرد و صنعت‌های مهم دنیا به آن احتیاجی مبرم دارند.

بخش‌هایی که شامل صنایع خلاق نمی‌‌‌شوند

صنایع خلاق دربردارنده طیف وسیعی از صنایعی فعالی است که با خلاقیت ارتباط تنگاتنگ دارند. به همین خاطر نمی‌توان در این چهارچوب, صنعتی که خارج از محدوده وسیع خلاقیت و تولید جای گرفته, را قرار داد. بخش دیگری به موازات همین تعریف قرار می‌گیرد به نام فرهنگ, که به شکل جدایی‌ناپذیری همراه با صنایع خلاق حرکت می‌کند.

با اینحال, رشته‌های مختلف مهندسی, طبق گزارش و تعریفی که توسط سازمان فرهنگ و رسانه و ورزش بریتانیا ارائه شده, به دلیل عدم داشتن فعالیت‌های فرهنگی‌, می‌تواند از این لیست  خارج شود. مواردی مانند مدیریت پروژه, عملکرد و نگهداری, تحلیل خطرهای موجود در صنعت و زیرشاخه‌های مرتبط و پرکاربرد دیگر در رشته‌های مهندسی که عموما فاقد هسته‌ای فرهنگی در درون خود می‌باشند.

خصوصیت‌ها بارز و مهم

دکتر ریچارد کیو, اقتصاددان و پرفسور اقتصاد از دانشگاه هاروارد, به چند نکته بسیار مهم, از جنبه‌ اقتصادی صنایع خلاق اشاره می‌کند.

  1. هیچ‌کس اصل کار را نمی‌داند: تقاضای چیزی نامعلوم, امری روشن و ثابت‌شده است. مشتریان در واقع به طرحی عکس‌العمل نشان می‌دهند که از قبل نمی‌شناسند و حتی بعد از خرید آن هم, به راحتی از آن سر در نمی‌آورند.
  2. هنر برای هنر محض: کسانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند, همان کسانی هستند که شاید تحمل فضای کسالت‌‌‌بار شرکت‌های مختلف و بزرگ را ندارند. آنها به جنبه‌های تکنیکی و مهارتهای حرفه‌ای و همچنین هماهنگی کالاهایی که به روش خلاقانه تولید شده, بیشتر توجه می‌کنند. باید گفت که جنبه‌ فرهنگی در این بحث, به خاطر خارج شدن از موضوع اقتصادی, اهمیت پیدا می‌کند.
  3. روش اجزای ناهمگون در صنایع اقتصادی : به طرح‌هایی اشاره دارد که به نسبت قابل توجهی پیچیده هستند. به عنوان مثال, برای تولید یک فیلم, باید افراد مختلفی با مهارت‌های گوناگون در پروژه‌ای خاص, با هم همکاری داشته باشند. هر مهارتی که در این طرح بکار گرفته شود, در حداقل سطح ممکن خود, برای خروجی‌ مطلوب و موردنظر, حائزاهمیت می‌باشد. مشارکت ایده‌ها, تدبیری مهم در صنایع خلاق محسوب می‌شود.
  4. گوناگونی نامحدود: محصولات از جنبه کیفیت و خاص‌بودنشان است که از یکدیگر متمایز می‌شوند. هر محصولی شامل اجزای گوناگونی است که به خلاقیت‌های نوشتاری و فرهنگی گوناگون, برای نمونه, منجر می‌شود.
  5. لیست الف و ب: لازم به گفتن نیست که مهارتها با یکدیگر تفاوت دارند. هنرمندان, در جهت شکل‌گیری موثر و کارامد یک صنعت, بر پایه مهارت‌هایشان, با هم مشارکت و همکاری دارند و همچنین بر اساس تخصص و اصالتی که در روند خلاقانه تولید محصول بکار می‌برند, رتبه‌بندی می‌شوند. حتی کوچکترین تمایز در مهارت, می‌تواند به موفقیتی بزرگ و عظیم ختم شود.
  6. زمان به سرعت در حال سپری شدن است: زمانی‌که افراد با استعدادهای گوناگون, در جهت پیشبرد پروژه‌, با هم همکاری و مشارکت دارند, زمان و برنامه زمان‌بندی مشخص اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند. مخصوصا در زمینه اداره و پیشبرد درست امور اقتصادی.
  7. هنر, وسیع و زندگی کوتاه است: بعضی از محصولات خلاقانه, دارای طول عمر مشخصی هستند که باید از طریق قانون کپی‌رایت حفظ شوند. این کار موجب می‌شود تا خالق کار و اجراکننده‌ آن بتوانند از این طریق, کسب درآمد کنند.

البته, لازم به گفتن است که بیشتر این جنبه‌هایی که پروفسور ریچارد کیو به آن اشاره کردند, بارها مورد نقد قرار گرفته‌است. منتقدان بر این باورند که صنایع خلاق دارای جنبه‌های پیچیده و گوناگونی است و به همین گزینه‌ها محدود نمی‌شود. این خصوصیت‌ها می‌توانند به صنایعغیرخلاق نیز مرتبط باشند.

تفاوت صنایع فرهنگی با صنایع خلاق

از آنجایی که مرز باریکی میان این دو صنعت, یعنی صنایع فرهنگی و صنایع خلاق وجود دارد, متفکران و متخصصان, آشنایی و فعالیت در هر دو زمینه را برای افراد حاضر, الزامی می‌دانند. بدین صورت که اگر شخصی در یک صنعت‌ مشخص فعالیت کند, به صورت خودکار, مجبور به داشتن اطلاعات کافی در حوزه دیگر نیز می‌باشد. در هر صورت, صنایع فرهنگی یک بخش از صنایع خلاق محسوب می‌شود و عمده فعالیت‌هایش در حوزه گردشگری فرهنگی, حفظ میراث و ارزش‌ها, موزه, ورزش و فعالیت‌هایی است که خارج از یک محیط بسته انجام می‌گیرد. به بیان کلی, صنایع فرهنگی, به سرگرمی‌ها بیشتر توجه می‌کند و به موجب داشتن وجه تسمیه با حوزه اقتصادی, عمده تمرکز آن بر تولید و البته درآمدزایی نیز می‌باشد.

نوشته قبلی
نوشته بعدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *